سامانسامان، تا این لحظه: 5 سال و 13 روز سن داره

سامان جان به چشمان مهربانه تو می نویسم حکایت بی نهایت عشق را

جان منی از این عزیزتر نمی شود....

این روزها......

به جرات می تونم بگم که اوج شلوغی هاتو داریم نظاره می کنیم پسرم... بالا و پایین پریدنای بی حد و اندازه ات، داد و بیداد ها و ریخت و پاش ها ...و بدتر از همه لجبازی هات که گاهی ما رو تا حد جنون می رسونه و گاهی هم باعث قهقهه های از ته دل میشه. دوستت دارم پسرم و از اینکه سالمی و این روزهای قشنگ و پر از انرژی روبه ما هدیه می کنی از خدا و تو ممنونم... شیرین زبونی های این روزهات قابل وصف نیست ،جمله های زیبا و پر از معنی ، کلمه های قشنگ...کدوم و بنویسم پسرم؟!!!💖 کدوم و بگم جان مادر که هر روزمان با تو بهتر از دیروزه 🥰 شعرهای قشنگی که برامون می خونی مثل حسنی و شعرهای آهوی پیشونی سفید ، باب اسفنجی و ... ...
21 ارديبهشت 1401

اردیبهشت 1401

لبخند اردیبهشت روی لب‌ های توست تو که میخندی برایم زمین چیزی از بهشت کم ندارد!🥰 اردیبهشت کمی از بهشت است خنده های تو اما تمامش …😘 یه هفته ی اردیبهشتی عالی 😍 در پارک آزادی،پارک فروزان،گاندو،باغ ارم،پارک حجاب که با حضور خاله عرفانه و عمو امین و صوفیا و آقا ارشیا اردیبهشتی تر شد 😍😍😍😍 چقدر خوب شد که اومدین بهترین ها🌹🌹🌹🌹 اردیبهشت حال و هوای عجیبی دارد؛ انگار خدا برای آدم ها یک فنجان "عشق"  دم کرده! انگار خیابان ها آغوش باز کرده اند تا غم های عابران را توی خودشان حل کنند🥰🥰🥰🥰🥰🥰 ...
15 ارديبهشت 1401
1